آج

آج

دلمشغولی‌های یک ایرانی برای هم‌وطنان
آج

آج

دلمشغولی‌های یک ایرانی برای هم‌وطنان

گاه

بنام جلال کریم

نمی شود دید و نگفت

گاهی دیدن ندارد

و گاهی هم گفتن ندارد

آخر در این وانفسای دیدار

چه باید کرد

ندید!؟

یا نگفت!؟؟

.... شاید گاه گفتن هم برسد

الان که سخت است

درود به آنان که توانایی گفتن دارند

درود به آنان با اینهمه شهامت و شجاعت

آنان که برای این نهی و این امر

سر دادن

.... جان دادن

با لبان تشنه پاک بازان همراهی و همپاهی شدند

برای برپایی معروف

و نابودی منکر

.... تا ابد برآنان سلام

رقت

یاحی

کمی متفاوت

قدمی به جلو

شاید در دور دستها کمی زود

و جلو تر از دیر شدن

ملکولی در دست باشد

که از هر اتم آن دنیایی پر از خورشید

هر چه که پیش رفتیم

رفتارمان سنگین تر شد

یعنی من عافیت طلب تر هستم

من ریسکم کمتر شده است

آخر حق با سنگینی است

سبکی رفتن دارد

ولی کجا سر در آوردن نه!

شاید نتیجه آن رقت ، رقت بار باشد

همین کافی است.

ذلت نه!

بنام یار

آدم امام حسین علیه السلام را داشته باشد و راهش را ببیند آنوقت برود با دشمن دست بدهد و به وعهده او دل خوش کند.

آیا این مفهوم و معنی خون بر شمشیر پیروز است.

وقتی از عمل امام مفهوم مذاکره بفهمی نتیجه اش ذلت پذیری است.

حالا باید دست از پا درازتر به توجیه دشمن بپردازی.

وای به این همه کج فهمی! و نهفمی!!

باز محرم

****یا حق****

 

بازهم این روزها حال و هوای شهرمون، حال و هوای محرم را پیدا کرد. بازهم بیرق "یا حسین" بر سر در خانه ها، مغازه ها، حسینیه ها و مساجد برافراشته شد و لباس های مشکی زینت بخش عاشقان و عزاداران حسینی و ...

این روزها که کمی نیاز به دوباره دیدن داریم

دیدن لبخندهای دشمن

و کینه نهان او

این که باید دید دشمن هنوز هم همان دشمن است که اگر فرصت کند چیزی را از ما باقی نخواهد گذاشت.

دشمن، دشمن است چه اخم کند و چه تبسم!

من را بگو که چرا دوباره فریب لبخند او را می خورم.

چرا؟

کم می آورم؟!

من مقصرم

حسین مرا درمان کن

برایم بفهمان که خون بر شمشیر پیروز است.

مگر تمام هستی خود را ندادی که من این را بفهم ام

چرا هنوز من درک نمی کنم؟!

چرا...........؟