یا حق الیقین
/marquee>>/>ابواسعد دوعری را حضرت علی علیه السلام بعنوان قاضی، صبح نصب و ظهر عزل میکند.
ابواسعد به حضرت عرضه میدارد که آیا من خیانتی کردهام؟!
حضرت میفرمایند خیر، خیانتی نکردی، خلافی هم مرتکب نشدی، و لیکن به من خبر دادند صدایت بلندتر از صدای متهم است.!!
این داستان را وقتی شما قیاس کنید با آنچه که امروزه در جهان میگذرد و همین ولایت خودمان شاید شاخ در بیآورید
شاید تنتان بلرزد
شاید دود از کلهتان تنوره بکشد
شاید آه از نهادتان خارج کند
شاید هم اعتنایی نکنید، شاید بیخیال باشد و هزاران شاید دیگر.
شاید در قضیه اثبات نمیخواهد نوشته قبلتر حقیر در مورد قضاوت و قاضی و عواقب داوری مطلبی بیان شد
در آنجا گفتیم از زبان امام صادق(ع) که خشکسالی ها رخ مینماید! وقتی قاضی حکم ظالمانه میدهد
حالا که ماشاءالله دنیا از ظلم و بیداد لبریز است! و شورای امنیت در برابر ظلم جیکاش در نمیآید
سازمان دول(ملل سابق) و دیگر سازمانها هم که برای جنایات بشری به خواب مرگ چپیدهاند
حالا از اینها بگذریم....
برای شاهد دعوایی چند سال قبل وارد دادگاه و اتاق قاضی مربوطه شدیم
روی میز چند کتاب قطور چشمانمان را نوازش میداد؛
حقوق جزایی؛حقوق اشخاص...؛ حقوق کیفری؛ قوانین خانواده ، قوانین ثبت و....
و شاید متاسفانه یک جلد کلامالله مجید هم بود
ای کاش بجای همه اینها همین بیان امام علی علیهالسلام از نهجالبلاغه را روی دیوار روبروی او آویزان یا نصب میکردند!
قاضی نه اینکه از متهم صدایش بیشتر بود یعنی برای او صدا بلند میکرد بلکه ما شاهدین بیچاره هم از این لطف قاضی بینصیب نبودیم!
از آن بالاها نگاه میکرد و گردن کلفتی میکرد و بردباری نداشت!
یکی از شاهدین که یک معلم پیشکسوت بود به قاضی بسیار جوان گفت: وای بر من با تربیت چنین شاگردی(منظورش بی تربیت و ناداور بودن قاضی بود)
چرا عزیزم خیال میکنی که ما اینجا نشستهایم و چیزی نمیفهمیم
سرما داد بزنی و....
کار نداریم امروز بنظر میآید هرکس فقط سواد حقوق داشت برای داوری کافیه
یا شاید قاضی شدن همین دانستن حقوق است(همان کتب قطوری که روی میز تلانبار بود)
داشتن صبر و حوصله و احترام به اشخاص و...تعادل روحی و جسمی نکاتی است که بنظر میآید فراموش شدهاند و......
آفتی که باید فکری برایش کرد.
آنوقت آیا هنوز ما برای خشکسالی اثبات میخواهیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ ۱۹ بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ ۲۰ فَبِأَىِّ ءَالَا ءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ۲۱ یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ۲۲ رحمن ۱۹-۲۲دو دریا را روان ساخت که به هم مىرسند. (اما) میان آن دو فاصلهاى قرار داد که به هم تجاوز نکنند. پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟ از هر دو (دریا)، مروارید و مرجان بیرون مىآید.
چقدر غریب است عنوان با مناسبت امروز ولی از نظر خودم خیلی هم قریب است.
مرزی است اینجا٬ آنجا هم هنوز مرزی است؛ بین خیلی از چیزها مرز وجود دارد٬ اصلاْ همه چیز باید در هم اثر بگذارند هم بینشان مرز وجود داشته باشد.
شاید بتوان دو همسایه را مثال آورد؛ در خیلی از امور آنقدری که دو همسایه بهم نزدیک هستند وجود ندارد.
به کار هم میرسند مشکل هم را حل میکنند که گاهاْ دو برادر نمیتوانند چنین بهم برسند.
ولی اگر بین مرز احترام ٬ دخالت نکردن در زندگی دیگری وجود نداشته باشد این دو بجای اینکه پشتوانه هم باشند٬
بیشتر دشمن هم خواهند شد.
توصیهای که وجود دارد اثری است که دو همسایه باید بر هم داشته باشند باید مثبت باشد اگر منفی شد. خدا بخیر گرداند!
حالا از آثار مثبت دیگری که میتوان مثال زد؛ آب و روغن است آنهم همان که شما منتظرش هستید؛
در موتور٬ آب در کارکردی که دارد باید موتور را سرد کند و این سرد نمودن کارکرد روغن را که روان کردن و از بین بردن اصطکاک است٬
اثر مثبت میگذارد. و از طرفی روغن هم اگر کارکرد خود را داشته باشد باعث تولید گرمای کمتر شد و گرمای کمتر
از جوش آمدن زیاد آب جلوگیری و مصرف سوخت کمتر و در جهت بالا رفتن راندمان موتور موثر خواهند شد.
حالا اگر روغن کارکرد درستی نداشته باشد گرمای زیادی را تولید و همه چیز بهم خواهد ریخت و آب هم به همین صورت.
این درست کار کردن وقتی از بین میرود که یک سوراخ این دو را قاطی کند و آنقدر بد خواهد شد که دیگر موتور هم از کار میافتد.
اصطلاح آب و روغن قاطی کردن از همینجا ظهور وبروز یافته.
هرگاه به ما گفته شود که حریم را نگهداریم نشان اثر نداشتن نیست یا به عبارتی بیاثر بودن نخواهد بود.
بلکه معلوم میکند که داخل شدهایم و بجای اثر مثبت قاطی کردهایم و مرز را شکستهایم و از حریم بیرون رفتهایم.
شاید بتوان یک مثال جاری و ساری را زد؛ که همین مثال باعث شد من در چنین روزی این پست را قرار دهم.
زن و مرد به عبارت صحیحتر دو نفر همسر٬ اینها در همه چیز به هم نزدیک شدهاند که بیشترین اثرها را داشته باشند.
چنانکه حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) چنین کردند و قرآن این دو را چون دو دریا مثال میآورد که در کنار هم قرار گرفتهاند
و چقدر قشنگ بلافاصله میگوید که بین آنها مرز و حریم است و بهم تجاوز نمیکنند و هیچ دخالتی در امور هم ندارند
حالا این دو وقتی در کنا هم بودند و اثر مثبت بهم داشتند چون دو دریا و در هم دخالت نکردند و حریم نگهداشتند
آنوقت یک نتیجه بزرگی دارد و آن نعمتی است که هیچ موجودی نمیتواند آنرا تکذیب کند.
اینها در همه چیز بهم نزدیک هستند و باید کاملاْ همراه و همگام باشند آنقدر مرز بین این دو نزدیک است که تفکیک آن از هم خیلی
سخت است کوچکترین تغییر یکی دیگری را متغییر میکند و اینجا باید گفت حریم به این نزدیکی نگهداری آن
هم حساس و از مو باریکتر است. باید توجه داشت که اگری کوچکترین اثر به دخالت تبدیل نشود و اینجا
شاید کوجکترین شکستکی حریم نیز نیاز نباشد بلکه کمترین سوراخ باعث آب و روغن قاطی شدن میشود
و عملکردها بهم میریزد؛ و خدای نکرده خانواده دچار عوارض زیاد شده و گاهاْ همین رخنهها منجر به طلاق
و آن آخر قاطی کردن میرسد٬ که قابل اصلاح نیست ؛ و شاید هم طلاق.
پس بهتر است در زندگی زناشویی همیشه و همه وقت حریم را نگهداشت.
به همان اندازه که مرزها بیشتر گسترش مییابد و بهم نزدیکتر میشود حساسیت آن هم بسیار بیشتر میگردد.
و نگهداری آن هم سختر و دشوارتر و کسانی که در خانه و ... به دیگر افراد احترام نگه میدارند و مرزها را نمیشکنند با محبت رفتار میکنند برخوردهای درست دارند اینها قدر این نزدیکیها را خوب میدانند
و بیشترین زندگی و سالمترین را برای خود و جامعه به ارمغان میآورند که کم هدیهای هم نیست.
زندگیهای مشترکی که هر لحظه آن پر است از محبت و بدون رخنهها ساخته شده و اگر سوراخی هم در آن پیدیدار شده
بسرعت در همان مراحل اولیه گرفته شده و اثرات به دخالت تبدیل نگشته باید قدر دانست و آنها را الگو معرفی نمود.
و نمونه بارز آن زندگی دخت پیامبر با پسر عم پیامبر است. این زندگی و پیوند بقدری عالی است که باید سر مشق همه قرار گیرد.
محبتی که بهم داشتند٬ همکاری که در فکر و کار بهم مینمودند. همه مشکلات را براحتی پشت سر میگذاشتند
و از طرفی در امور هم نیز دخالت نمیکردند ور نه فرزندانی چون حسن وحسین و زینب و امکلثوم هم تحویل نمیدادند.
از هر دقیقه زندگی مشترک و هر لحظهای که از آن با درستی طی میشود به خود تبریک بگویید.
و هر مرحلهای که صحیح طی میکنید باید قدرش را بدانید و سعی کنید الگوها همیشه سرمشق باشند تا انحراف ایجاد نگردد
و به بهتر نمودن آن تلاش کنید و قدر آنرا بدانید.
برای اینکار مواظف باشید مرزها باقی بماند و حرمتها از بین نرود و گر نه آب و روغن قاطی خواهد شد
حتی کمی از آن هم خوب نیست و اثر آن هم شاید قابل جبران نباشد.
خدایا ما را در شناخت بهتر زندگی مشترک یاری فرما
و مددمان ده که بتوانیم آن مرزهای گسترده زندگی مشترک را نگسلیم.
بنام ایزد منان
او اینجا تنها کسی است که برای یک حرکت منظم همواره خود در خط اول قرار گرفته.
هرچه فکر میکنم که او چه دارد که سالها برقرار است٬ جوابی جز این اندیشه برایش نمییابم.
باز هم این تفکر را ادامه میدهم که شاید جوابی دیگر بیابم.
انگار این سخترین کار من شده است.
حتماٌْ جوابی برای آن خواهم یافت!
اینک طلائه داری او را باور میکنم.
ای کاش جوابی برای آن پیدا کنم.
وای که چه لجباز مینماید و این فکرهای من درجا میزند.
بالاخره تا آنروز که گره افتاد در کاری ٬ همه اشاره به او کردند و مرا حواله به او دادند.
او درد را میدانست و شکافت مسئله را و سپس حل کرد به راحتی.
او تخصص داشت و به یک کلام زیبا متخصص بود در کار و دانش خود.
یافتم جواب خود که او از چه روی محترم است و متواضع.
و او یک متخصص متواضع متعهد بود.