بنام یاریگر حق
1- پرهیز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ وَ لا تُمازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ.»:
جدال مکن که ارزشت مىرود و شوخى مکن که بر تو دلیر شوند.
2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَ مَلائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتّى یَقُومَ.»:
هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.
3- سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنى، سلام کردن بر هر کسى است که بر او مىگذرى، و نشستن در پایین مجلس است.
4- خنده بیجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْکُ مِنْ غَیْرِ عَجَب.»:
خنده بیجا از نادانى است.
5- اندیشه در کار خدا
«لَیْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فى أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت کردن به زیادى روزه و نماز نیست، بلکه [حقیقتِ] عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.
6- پلیدى خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، کلید هر گونه شرّ و بدى است.
7- شناخت احمق و حکیم
«قَلْبُ الأَحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکیمِ فى قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست.
8- دوست نادان
«صَدیقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»:
دوست نادان، مایه رنج است.
9- تواضع و فروتنى
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا یُحْسَدُ عَلَیْها.»:
تواضع و فروتنى، نعمتى است که بر آن حسد نبرند.
10- کلید تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَیْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْکَذِبَ.»:
تمام پلیدى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن دروغگویى است.
11- نماز شب، سیر شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد
امشب کوفه چه خبر است.
فردا ایتام کوفه به کدام درب مینگرند؟ حلقه دری کوبیده نخواهد شد وای از چشم انتظاری!
دیشب، آخرین شبی بود که نخلستان های کوفه میهمان نگاه تو بودند. چه بصیر بودی تو و این مردم ندیدند! وای بر دیدگان بی بصیرت.
دیشب، آخرین شبی بود که قطرات اشکت بر سینه رازدار چاه فرو می چکید. چه قدر ناشناس بودند کوفیان. وای بر ما که چاه نهانگاه درد دلهایت بود.
دیشب، آخرین شبی بود که کوچه پس کوچه های مدینه، صدای گام های نازنینت را میشنفت. چه کودکانی فردا خواهند فهمید این موزیک قدمها از که بود، مردمی که نخواستند بشنوند و خود را بخواب زدند فردا آه خواهند کشید.
نبض ثانیه ها امشب تندتر از همیشه می زند.
بغض سنگینی در نگاه خسته آسمان نشسته است.
باد، هوهوی غریبانه اش را دوباره از سرگرفته و بی تابانه بر در و دیوار شهر می کوبد.
صدایی نیست؛ جز صدای زمزمه وار لب هایت.
تو را امشب نه التماس دستگیره در نه بال بال زدن های مرغکان عاشق کوفه و نه چشم های نگران زینبین و حسنین از رفتن باز نمی دارد، همانطور که دیشب نتوانست جلو قدمهایت را بگیرد؛ چه حسرت انگیز است این وداع ! برای کوفیان و بیشتر برای آیندگان.
سحرگاه وداع از راه رسیده است.
می روی؛ آن گونه که میگویی برگشتنی در کار نیست.آه از این رفتن و برنگشتن!
دیشب رد قدمهای صبورت برای آخرین بار، گونه های سرد و تبدار زمین را نواخت. و امشب رفتند جانسوز میشود و ردی در تاریخ برجای خواهد گذاشت. چه داغ است این وداع چه عمیق است این شکاف!
دیشب نگاهت با در و دیوار شهر خفته وداع می کند. امشب شهر از تو!
نخلستان ها از دور تو را فریاد می کنند.
چاه، آشفته و سراسیمه سرود مویه سر می دهد.
تو چشم می دوزی به معراج سبزت و لبخند می زنی.
وجود تو، در هاله ای از نور گم شده است.
آفتاب پیشانی ات، در کسوفی نا به هنگام، فرو رفته است.
تمام پنجره های اشراق به سویت گشوده می شود.
تمام سلولهایت فریاد می زنند: "فزت و رب الکعبه"
صدایی که در تاریخ موج میزد و پیش میرود.
در زمان میپیچد و رهیافت میخواهد و مییابد.
و سلمان میداند که این موج به هم وطنانش خواهد رسید و آنها پرچم او را بر دوش خواهند کشید.
و سلمان رو سفیدتر از همیشه در کنار مولایش با غرور پلک میزد و لبخند سرور.
.... و اما کوفه همچنان خفته است و شکاف تاریخ هم او را بیدار نکرده
و انگار نمیخواهد باز هم بیدار شود.
و رگی از او گم شده است.
انگار غیرت از شهر پرواز نموده! آه از اینهمه بیخبری!
و...... و از همه پشیمانتر از وقتی سر فرزندت را بر نیزه میکند و هیچ نمیبیند جز پشیمانی.
"فزت و رب الکعبه"
چگونه میگویی!
چه میگویی!
به که میگویی!
کی میگویی!
.................
میشنویم
میدانیم چه میگویی
شنواترمان فرما!
خودت بیادمان انداز!
زمان ندارد کلامات
وجوت پر از بیان است.
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه اشکها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن تبر بدوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح ، ظهر ، نه غروب شد نیامدی!
ای بهشت روی تو رویای من
گر نبینم چهره ات را وای بر من
چهرها ت منظر حسن خداست
حسن تو از هرچه زیبایی جداست
ای گل نرگس گل عشق همه
یوسف زیبای ال فاطمه
اشک چشم تو کجا شبنم کجا
با گل نرگس گل مریم کجا
شاید یک یادی از آنچه که در پیش رویمان است و قدر بدانم و ارزان از دست ندهیم.
روایتی است از پیامبر اعظم(ص) که ماه رجب ماه علی(ع) است و شعبان ماه من و رمضان ماه خدا.
حالا ما وارد ماهی شدهایم که در اعمال آن بخصوص روزه ثواب فراوان است.
حتی سه روز روزه در این ماه بهشت را واجب میکند.
امیدوارم در شهر علی(ع) آنچنان وارد شویم ؛ دلشاد.
و چنان عمل کنیم؛ خواست پیامبر و اولیاء خدا.
و چنان خارج شویم؛ دست پر.
و از شهر پیامبر هم٬ هم ....
........
و آماده شویم تا وارد شهر خدا شویم.
چون این شهر شهری است بسیار مبارک وارد شدن
آن هم اسباب و اثاثیهای میخواهد که در این دو شهر
قبلی باید تدارک دید.
آماده شو که شهر اول را از دست ندهی و شهر دوم هم در راه است
بنام رحمت بی پایان
شاید یکی از بی بدیل سخنان دوران از امام خمینی(ره) باشد در تمام موضوعات دینی ،علمی، اجتماعی و...
ایشان در یک چشمانداز بلند مدت میدانست که با دولت غاصب فلسطین نمیتوان سازش نمود
و بارها بر این نکته اشاره داشت که اسرائیل یک غده سرطانی در خاورمیانه است که باید از بین برود
اما امروز مردم منصف جهان و حتی خواص نیز پی بردهاند که این دولت نامشروع و ناپاک هیچ قانون و تعهدی را نه میشناسد و نه قابل اعتنا میداند
دولتهای نالایق عرب که خواهان صلح با چنین دولتی هستند چقدر کوته فکر و ناتوان هستند
نمونه آن کسانی هستند که از سالهای دور در کمپدیوید دور یک میز با جنایتکاران کودک کش نشستند و صلح خاورمیانه را رقم زدند و جالب اینکه جایزه دهندههای صهیونیست صلح نوبل نیز به این بیلیاقتهای ترسو جایزه صلح عطا کرد. کجاید آزادگان بشر!!!
سپس همین بیعرضهها و یا اسلافشان در اسلو نشستند سپس در شرمالشیخ بارها بر خواستههای زیاده خواهانه اسرائیل تن دادند و خود هیچ بدست نیاوردند جز خاری و خفت و شرم در برابر دیدگان جهانی و ملت خود
این ها هنوز از خواب بیدار نشدهاند! و نخواهند شد(چراکه خود را بخواب زدهاند)
و تا آنجا بر عمل شرمگین خود اصرار دارند که در جنگ سی و سه روزه چون یک ملت آزادی میخواست و بر مقاومت خود تکیه کرده بود را دشمن خود فرض کردند و برای اینکه ثابت کنند راه این مردم مقاوم غلط است سوخت جنگنندههای اسرائیل را تامین کردند تا توانستند در لبنان آشوب نمودند و صحنه گردان برای شکست حزبالله بودند و پشت پردهها چهها که نکردند ولی با همهی این اوصاف اسرائیل متجاوز شکست خورد و آنهم برای اولین با و هیچ هدفی را نتوانست بدست آورد جز عریان نمودن سران شکمباره کشورهای سازشکار عربی را به جهان و مردم این کشورها.
در جنگ 22 روزه اوضاع از این هم وغیمتر شد پشت سر اسرائیل نشستند که مردم غزه را بکشد و سالها گذرگاه رفح را بستند تا غذا به زنان و پیران و کودکان فلسطین نرسد تا در برابر تجاوز اسرائیل بشکند تا آنها به این نتیجه برسند که باید با اسرائیل سازش و صلح کرد چراکه آنها و اسرائیل همه از یک قماش هستند فقط تفاوت در زبان و لباسشان است اینها حتی فکر نکردند که حماس هم سنی است و شیعه نیست که آنها اورا دشمن پندارند ولی چه میشود کرد اینها همه نوکرهای بی مواجب آمریکا و جهان مستکبر هستند تا ملتهای خود را برای این دولتها غارت کنند و نفت و ثروتهای مردم خود را دو دستی در کف آمریکا نهند تا بتوانند باز هم بر حکومت خود ادامه دهند
وای از این دنیا و این همه فریب و دورنگی.
ملتها بیدار شده و میدانند که چه بر آنها میگذرد
آموزهای امام خمینی(قدس) همه عالم را فتح کرده است این قلبهای ملتهای مظلوم است که از درون درک کرده چه میشود و چه باید بشود
امروز کلاههای گشاد حقوق بشر برای چاپیدن ملتها رسواتر از آن است که بجز مواجب بگیران و تروسها و جاسوسان قبول کنند
دیگر ملتها قادر به تحمل این همه بدبختی نیستند
امروز روشنایی انفجار نور انقلاب1357 خمینی دنیا را در حال روشنی دهی است
لرزهای این انقلاب دامان ظالمان را روزبروز بیشتر میگیرد
امروز اسرائیل در ضعف مفرط و تفکر ترس و شکست از هیچ به هیچ رسیده
و کاروانهای ملتهای آزاده را با عنوان کاروان آزادی به توپ و موشک میبندد
و مردمی بی گناه را میکشد که چی؟
رسوایی به آن حدی رسیده که دول غرب همیشه پشتیبان این جرثومه فساد هم ناچار به اعتراض ظاهری شدهاند
اما غافل از این هستند که بیداری ملتها را نمیتوان با این تاکتیکها و تکنیکهای غراضه دور زد
بیداری و خود باوری مردم بلایی است که هر روز بر سر دولتهای مردم گریز بیشتر سنگینی میکند
و نمیتوان این بیداری را با شعار و آبنبات خاموش نمود
روزی که بساط همه این نوکران و دولتهای دست نشانده غربی و جهان سلطه بر چیده شود دور نیست
انشاءالله.
خدا پیروزی را در خون نهاده که امروز برای رهایی دارد ریخته میشود
و بزودی ثمره خواهد داد
همانطور که خونهای 17شهریور در 12بهمن 57 به ثمر نشت
نهال کشت شدهی آزادی به بار خواهد نشست و ثمره آن مسمومیت مستکبران و مجاوزان و اسیرکنندگان خواهد بود و مرگ آنها
انشاءالله بزودی شاهد آنه خواهیم بود