یا اعلی
و شعر معلم زیر از اعظم سبحانی تقدیم به شما:
یا عزیز
به مناسبت شهادت یگانه دخت پیامبر اعظم(ص) شعری از عزیزی در پی میآوریم
باید از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق یاس، مشکی پوش بود
یاس ما را رو به پاکی می برد
رو به عشقی اشتراکی می برد
یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست
بعد روی صبح، پرپر می شود
راهی شبهای دیگر می شود
یاس مثل عطر پاک نیّـت است
یاس استنشاق معصومیّـت است
یاس بوی حوض کوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه های اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکانید اشک حیدر را به چاه
عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک می ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا: گل یاس کبود
گریه کن زیرا که دُخت آفتاب
بی خبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
نیمه شب دزدانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید، خاک
بسم الرحمن الرحیم
وَهُوَ الَّذِى یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُواْ وَیَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِىُّ الْحَمِیدُ
وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَوَاتِ وَالْارضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَآبَّةٍ وَ هُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا یَشَآءُ قَدِیرٌ
شورا28و29
و اوست که پس از نا امیدى مردم باران میفرستد و رحمت خویش را گسترش میدهد و اوست سَرور ستوده.
و از نشانههاى قدرت او آفرینش آسمانها و زمین است و جنبندگانى که در آن دو پراکندهاند و او هرگاه بخواهد بر گردآورى آنها تواناست.
شاید موقعیت پیش آمده در استان کرمان از نظر کم بارانی در سال جاری کم سابقه باشد اما برای مردم شهرستان انار که چندین سال است که با بارانی کمتر از50میلیمتر روبرو هستند نا امید کنندهتر باشد. در همین احوالات بودم که به این آیه برخوردم و بسیار امیدوار شدم چون دیده میشود اگر انسان در آستانه ناامیدی قرار گیرد خداوند درهای رحمت خود را بر روی او میگشاید. ما هم به امید همین کلام خداوند در ناامیدی خود امیدوار شدیم که حتماً در وقت مناسب باران رحمت نازل خواهد شد.انشاءالله
یا مشهود
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش، در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
****
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو، ساده ترین راه حسین است
سخن21 سخن20 سخن19 سخن 18 سخن17 سخن16 سخن 15 سخن14 سخن 13 سخن١٢ سخن11 سخن10 سخن9 سخن٨ سخن ۷ سخن ۶ سخن۵ سخن۴ سخن٣ سخن۲ سخن1
یا ثارالله
قسمتی را جستجو نتوان کرد
راهی را طی نتوان کرد
بحری را غوطهور نتوان شد
آسمانی را تعریف نتوان کرد
کوهی را فتح نتوان نمود
اینجا حیاتی دیگر پیداست
اینجا راهی بس دشوار
گداری بس پر شیب
شیری ژیان در کمین
پروازی بسوی روشنایی
در پی آب حیاتی
یا در حیات دوباره آب
تشنگی همه را گلو فشرده
طفل شش ماهه عطشان را
کس نتواند بال زدن دید
آیا میشود دهان چسبیده از خشکی را....
بل نامردمان را
حرمله و تیر سه شعبه را
آه از نامردمیها
آه از بیحیاییها
آه از نامرادیها
آه از این همه نامردی
خیانت و خباثت
هوس بازی و ترس
دو رنگی و چند رنگی
بیفایی و فلاکت
رنگی است تیره و همهگیر
برایم تعریف کن از زیبایی
از روبروی حق و باطل
از پیروزی و شکست
از ماندن و رفتن
از عاقبت و فرجام
زشتی و زیبایی
رهی است دور
پیداست از آنجا روشنایی
تاریکی را نکاو
مدار را نگاه کن
حقیقت پیداست
چون روز
اگر پیدا نبود که حر بر نمیگشت
چشمانت را بستهای
راه پیداست
روشنایی افق را در نوردیده
چشمانت را باز کن خواهی دید.
حبیب و زهیر
ادهم و بشر
جابر و جناده
جندب و جوین
حجاج و حلاس
زاهر و زهیر
سوار و شبیب
سعید و بریر
عائد و عامر
عبدالله و عبیدالله
عبدالرحمان و عمار
قاسم و قاسط
کردوس و کنانه
مسلم و مسعود
نصر و نعمان
عمرو و نافع
سلمان و حجاج
یزید و حنظله
عابس و شوذب
عبدالرحمان و وهب
زیاد و عقبه
یحیی و منجح
..... و .....
هفتاد و دو یار از سحر گذشتن و به صبح رسیدن
و برایشان میخوانیم
السلام علیک یا ابا عبدالله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی جمیعا سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین