یا قدیم الاحسان
چون پیشخوانهای دولت بجای تسریع در امور خود شده اند یک اتاق اداری و صاحب امضا در خارج ادارات لذا این نا همخوانی کار و هدف را به یک کاراز گذاشتیم تا امور آن اصلاح شود شما هم با پیگیری لینک آن و یک امضا ما را در رسیدن به حل مشکل کشورمان ایران یاری کنید
جناب آقای زارعپور
وزیر محترم وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
جناب آقای سبحانیفر
مدیرعامل محترم شرکت ملی پست
با سلام
متأسفانه پیشخوانهای دولت، یک خوان در هفتاد خوان انجام امور دولتی شدهاند. در ابتدای شروع به کار این پیشخوانها، قرار بود که کارهای اداری مردم را سامان داده و انجام امور را برای مردم سهل و برای دولت در مسیر صحیح قرار دهند. بر اساس این هدف آنچه باید مشاهده میشد، انجام صفر تا صد امور اداری توسط این دفاتر و کوتاه کردن مسیر کاغذبازیهای اداری بود، اما اکنون خود این دفاتر نیز به یکی از مراحل امور اداری تبدیل شدهاند.
برای نمونه، اگر شما متقاضی خرید اشتراک گاز باشید باید خودتان به اداره گاز مراجعه کنید، سپس برای پرداخت هزینه اشتراک به بانک مراجعه کرده و بعد هزینه پیشخوان را نیز در یکی از دفاتر آن و پس از معطلی در صفهای طولانی بپردازید. این اوضاع نابسامان بسیار عجیب و غیرقابلدرک است و برای ارباب رجوع سئوال پیش میآید که فلسفه ایجاد پیشخوانهای دولت چه بوده، اگر کمکی به تسریع اجرای امور دولتی و دفتری نمیکنند؟
اگر قرار باشد که اربابرجوع (مردم) امور بانکی و اداری را خودشان انجام دهند و بعد مبلغی هم بپردازند، پس وجود دفاتر پیشخوان به چه علت است؟ اگر امور اجرایی دستگاههای دولتی اینترنتی است، دیگر هر فردی باید بتواند در منزل کار خود را در اداره موردنظرش پیش ببرد، اگر هم نه، دفاتر پیشخوان دولت باید تمامی کارهای اداری را بدون نیاز به حضور فیزیکی اربابرجوع برای او انجام دهد.
از مسئولان و مقامات ذیربط درخواست میشود به این نابسامانی رسیدگی کنند و کارآیی دفاتر پیشخوان را بهبود بخشند.
با تشکر
یا الرحم الراحمین
هنوز اول راه باید دید باشیم
می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست
و ما می دانیم که بعضی بسیار ترقه زده اند
و گاهی یا بیشتر از گاهی انفجار در کرده اند
اما ظریفیت و توانایی آنقدر بالاست که با یک همت
و یک کار جهادی همه ی خرابی ها قابل آبادی است
فقط باید بخواهیم
یا منان
حسن روحانی که با کلمات زیبا و خلاف خود توانست دولت را 8 سال در دست بگیرد و بر خلاف اسمش امید را در مردم کشت و برای همه جای یک سوال بزرگ بجای گذاشت که چه اقدام این دولت با تدبیر می خواند حالا که همه چیز را به عقب و گاه نابود کرده از پیشرفت هسته ای تا بیکار کردن دانشمندان هسته ای و فضایی گرفته تا بی ارزش کردن پول ملی و نابودی رابطه با همسایگان و دوستان و هچنین نساختن مسکن خالی کردن سفره مردم و بورس و خودرو و هر چیزی که فکر کنید ... دیروز در کمال ناباوری بجای عذرخواهی از مردم طلب خسته نباشید داشت آخر کسی که بیش از یکسال در پشت دیوار شیشه ای بوده و حتی افتتاح طرح های دیگران را از همان اتاق انجام میدهد و هنوز جرات بیرون آمدن ندارد از کرونا تا مردم و ... همه او را زشت میدارند واقعا که جای تعجب است بدتر اینکه با این همه ولنگاری که داشته از کمکاریهای مزمن تا آدرس غلط دادن دروغ شاخدار صبح جمعه فهمیدم و ... برای چی باید خسته شده باشد تا گفتن داشته باشد با گزارشی که دیوان داد بنظرم باید برای اینهمه ترک فعل و رها شدگی کشور ایشان را و دولتش را محاکمه و بعلت تقصیرها و قصورهای عملکردی او را به حبس فرستاد و یک اردوی کار اجباری هم کنارش باشد تا بفهمد که کارگران و معدنچی ها و میلیونها انسانی که بخاطر نابلدی او زندگیشان نابود و فلج شده چگونه خسته شدن و خسته نباشید نشنیدن از او چه نکشیده اند واقعا رو که نیست از سنگ پا هم گذشته واقعا....!!؟
حالا این نا آدم دروغگو می گوید همه چیز را برای دولت آینده آماده کرده و دولت جدید هیچ مشکلی در تامین کالاهای اساسی ندارد دولتی که در زمان حیات خودش هیچ چیز را آباد و آماده نکرده حالا برای دولت جدید بجای هشدار که هیچ چیز بر قرار نیست بشارت آماده بودن می دهد
این سخن او را جدی نگیرید به همان دلیل که همه چیز را به بورس بسپارید ایشان و هزاران وعده او برعکس بود
ایشان کلا بر عکس است
واژگون! واژگون
یا رحمان
بسیار شنیدن دارد که برای رسیدن راه کج انتخاب میشود
چرا؟
از عجایب روزگار است انتخاب راه نادرست برای یک سمت درست
آتش را در خرمن انداختن برای گرم شدن
چقدر شیدایی دارد این طریقت
ما نیستیم
چنین بودن نه اینکه سابقه دارد زشتی آن زدگی دارد
بل دلزدگی
نمایندگی راستی در ناراستی
روزی دادن در تاریکی
صید کردن برای نجات
نجابت نداشتن چقدر هزینه دارد
سختی نگاه در آخر
تمنای بی جا
سنگ اندازی در پیش راه
همراهی شیطان
....
کافی است این سطح از بی عقلی
این همه احمقی و فشلی
انگار تاریخ تاریک است
انگار شب پایان ندارد
کافی است تنگی نظر
بازی سخنوری
کمی عمل
بکارگیری شعور
نمایش عقل
بندگی راستین
درستی فکر
داشتن هنر
کافی است کلاس گذاشتن
کافی است بازیگری
ما بازی کن نمی خواهیم
نمایش نمی خواهیم
ما تدبیر می خواهیم
نه کلمه تدبیر در بی تدبیری سراسری
کافی است سنگ زدن به لنگ
کمی عصا بدهید دست بی توان و پای لنگ
ما را رها کنید
سلوک خالص ارائه دهید
امید را با تلاش زنده کنید نه با گنده گویی
کافی است راه و رسم افسونگری
حقیقت را بسازید
و بپیماید
یاور
ره می برم راهی را
کوتاهی میکنم در راهم
مترس از ناهی
شریک این گلایه
فرهنگ ناچاری ناداری است
راستی کلام بیداری است
فراخی افکار فراموشی است
درد بیماری ایمنی است
راه ایمن استواری است
خالکوبی بی محتوایی است
رخ نداشتن سیاهی است
چهره گلگون شادابی است
طراوت ایمان مقاومت است
مقاومت راه صبوری است
مقاومت پشت گفتگو است
گفتگو بدون میدان ذلت است
ذلت پیش عدو شکستن است
شکستن خواست شیطان است
شیطان ناراستی راه است
ناراستی آخرش بی ثمری است
....
غرق شدن در بی ثمری
همین است....
پاشیدن خاک بسوی شمس است
چنگ انداختن به صورت روز است
....
خاک و خاکستر بر این بی عقلی
حتی اگر این بی ثمره ها حسن و جواد باشند
فریدون و ظریف خاک بر سر خود کنید کلاه گشاد پوشاکتان شده.
توبه تاخیر شده
تاخیر را تاخیر نکنید
توبه را دست دست نکنید
تاخیر تاخیر شده