یا حق الیقین
از زمانی که در میدان تحریر مصر تجمعات بر ضد نامبارک شروع شد میرود که یکسال بشود.
و این یعنی اینکه بعضی از خواستههای انقلابیون ببار نشسته اما زمانی نگذشت که این خواسته بحق مردمی دیگر کشورهای عربی در دست خودکامکان را گرفت.
یکی از این کشورها بحرین بود همین بحرینی که زمان زیادی از جدا شدنش از ایران نمیگذرد(سال 1350 شمسی)برای غارت بیشتر باید دست یک اقلیت وهابی از آل سعود بنام آل خلیفه بیافتد
چون روباه پیر میخواست.
و شاه ایران هم آنرا بقول خودش عروس کرد.
و حالا مردم شیعه این کشور بدست حکام جایر و پلید دست نشانده انگلیسی کشته میشوند.
مردم هیچ حق انتخابی ندارند همانطور که میدانیم حق انتخاب و حقوق بشر از نظر غرب و روباه پیر یعنی تامین منافع آنها!
حق مردم بحرین در این میان یعنی فقط سکوت و دیدن چپاول کشورشان و منابعاشان بدست یک عهده وهابی که خود را حاکم مطلق این کشور بدانند.
دنیایی که در آن حق انتخاب حاکم وجود ندارد برای ما که هر سال انتخابات داریم تقریباً بعید بنظر میآید
ولی این یک امر محال نیست و امروز وجود دارد و تعجب هم ندارد همه هم میدانند که دنیایی وارونه ساخته شده است.
با شعارهای زیبای حقوق بشر،دمکراسی و.....
اما اینها جز یک پوسته و یک پوشش برای چپاول و برای فشار بر مخالفان و غیره چیزی نیست.
مردم بیدار شده عرب و غیر عرب دهان باز کردهاند و حق انتخاب را مطالبه میکنند
اما حکام دستنشانده غربی گلوله و گاز فلفل و اشکآور و خفه کننده تقدیم میکنند
جزیره دیگر نمیتواند با این حکام بسر کند
چه یمن و چه بحرین
حکام باید برای خود فکری کنند.
هنوز خبر شهادت کودک 5 روزه منتشر نشده که حمد آل خلیفه با کامرون در کاخ های بریتانیا دست در دست هم برای فروش سلاح ضد شورش و کشتار بیگناهان قرارداد میبندند آیا این حرکتها و این خندهها میتواند سلاطین مستبد را نجات دهد.
بنظر من حاکمی که خون مظلوم حق طلبی را بزمین بریزد ادامه نمییابد هرچند که بخندد و قرارداد و پیمان با شیطان ببند.
حقی که امروز در بحرین مطالبه میشود همان حقی است که مردم ایران در سال1357 مطالبه کرد و به آن رسید
و بحرینیها هم بزودی به آن خواهند رسید
مردم بحرین هم باید متوجه باشند که نتیجه مبارزه آنها دستیافتنی است و هرچه گرانتز بدست آید سختتر از دست میرود.
همانطور که در مصر زود بدست آمد ولی هنوز تا رسیدن به حق باید با یک عده دیگر از مستبدین مبارزه کنند هنوز برای دسترسی به حق خود باید برگردند به میدان تحریر و حق خود را و سرنوشت خود را درخواست کنند.
روزی که فجری از سپیده بدمد و دیوی دیگر سرنگون شود دیری نخواهد پایید اانشاءالله.
خداوندا! ظالمان حاکم بخصوص آل سعود و آل خلیفه و علی عبدالله صالح را هر چه زودتر نابود
و پشتیبانان آنها بخصوص اسرائیل و غرب را در مشکلات خود آفریده فرو ببرد
آمین یا ربالعالمین
یا عزیز
یک پروژه هماهنگ بین دستگاه تبلیغاتی غرب
و سیاست مداران غربی وجود دارد که امروز بطور آشکار دست این افراد را برای
جامعه جهانی رو شده است ولی ظاهراً قرار نیست آنها از گذشته درس بگیرند و
ابتکاری دیگر بخرج دهند تا معلوم نشود دستشان خالی است.
همین دیشب بطور ناچاری رادیو فردا را گوش میدادم که دوباره خندهام گرفت حمله به ایران در دستور کار مقامات اسرائیلی قرار گرفت چون از فشارهای بینالمللی نامید شدهاند ایهود دارد بقیه اعضاء کابینه را مجاب میکند که با او همراهی کنند(خنده دار نیست)
حالا کمی این بیانات و تبلیغات رسانهای را با صدها پیام و خبر و تحلیل آنها در سالهای قبل مقایسه کنید روزهایی که اسرائیل قصد زدن تاسیسات هستهای ایران را داشت که در آن موقع ایران هنوز حزبالله را به اسرائیل و غرب نچشانده بود و حماس را هنوز نمیشناخت.
اسرائیل همپیمان احمقی چون نامبارک در مصر داشت هنوز جزیره عربستان در تلاطم بحران جنبش علیه حکام حلقه بگوش اسرائیل نشده بود هنوز در غرب مردم به سیستم حاکمان خود باور داشتند هنوز در اسرائیل کسی تظاهرات بر علیه رژیم صهیونیست بهراه نیانداخته بود.
حالا همه این اتفاقات افتاده و در حال روی دادن است.
جنبش 99 درصدی بر علیه 1 درصد حاکم بر غرب دیگر حرفی برای گفتن غرب جا نگذاشته است تزلزل در ارکان سیستم غربی پیدا شده است و انشاءالله بزودی بساط این سیستم را بر خواهد چید.
امروز دیگر با تبلیغات و شعارهای دهان پرکن نمیتوان مردم جهان را فریب داد تا چه رسد مردم ایران که سالهاست این نوع بازیها را میشناسند و آنها را شکست دادهاند
امروز پشتیبان بی چون و چرای غرب علاوه بر مردم خودش باید جواب اسناد رو شده جنایتهای خود در جهان و تجهیز و برانگیختن جنایتکاران و تروریستها را بر علیه کشوهای جهان نیز باید بدهد.
اسرائیل از عهده یک جزء نیروی مقاومت بر نیامد حالا چگونه میخواهد با همه مقاومت نبرد کند ما که نمیدانیم
هنوز قدرتهای استکباری در خیال گذشته خود بسر میبرند که میشود مردم و کشورهای دیگر را با بلندگو مرعوب و منکوب کرد ولی امروز صحنه، صحنه عمل است.
مرد میخواهد که وارد معرکه شود تا هلاک گردد اگر اسرائیل راست میگوید به ایران تعرض کند تا خودش و همه هیمنهاش بر باد شود.
ظلم امروز دارد میرود که به آخر خط برسد انشاءالله
و این تقلاها جز این را نشان نمیدهد.
نکته این شاخ هم خود حکایتی است؛امروز مرا نمیدانم که کدام شاخ را بیان کنم شاخ بز، که همیشه بعنوان پرفسور است و تیز و بران یا شاخ کرگدن که میگویند تک شاخ است و تک در عالم یا شاخ گاو که همیشه در ضربالمثل معرف همه است ولی از همه این شاخها که بگذریم این شاخ آفریقاست که امروز بسیار از شاخ گاو برای آمریکا بدتر مینماید.
گرفتاری آمریکا از همانجایی شروع شده که برایش بهشت بود یک روزی ایران بهترین متحد آمریکا بود شاه ایران دربست در اختیارش بود هر چه آمریکا میگفت دربست در انجام آن هیچ کوتاهی نمیکرد از حضور پرشما مستشاران گرفته تا حق کاپیتالسیون و نفت خلیج فارس تا آنجا که ایران ژاندارم منطقهای شاه محسوب میشد و متحد اول اسرائیل این جمع بندی را داشته باشید سالها میگذرد مثلث اتحاد با آمریکا از یک ضلع ایران محروم میشود آمریکا بجای پیدا کردن علت درد پی معلول است و علت آن هم معلوم است چون استحکام قدرتش این را اقتضا میکند
آمریکا برای پیش برد اهدافش نمیتواند به مردم تکیه کند برعکس شعاری که آمریکا میدهد چون مردم اولاً زیاد هستند دوم مردم همه زیر بار حرف زور نمیروند و سوم مردم منطقه خاورمیانه کانون بحران امروز آمریکا و سخن بنده مسلمان هستند که با مشی آمریکا در تضاد است و آمریکا تحمل این ایده و فکر را بر نمیتابد.
لذا آمریکا ناچار به حکام دستنشانده تکیه دارد و روی آنها تا آخرین نفس میایستد
همانطور که پای شاه ایستاد و همانطور که قبل از آن کوتاه 28مرداد را براه انداخت همانطور که به نامبارک فرعون مصر چشم دوخته بود و تا آخرین دود شدنش ناچار بود که دست پا شکسته و زیر آبی هم کمک کند هم حمایت و بن علی هم همینطور، نگاه او به حکام ریزه میزهای چون عبدالله صالح یمنی یا ملک عبدالله اردنی یا خلیفه بحرینی و بت بزرگشان و آخرین سنگر عبدالله عربستانی... نیز همین قاعده را نشانه رفته حالوروزش مثال زدنی است.
اما این استراژی آمریکاست که ناخواسته او را به این سو سوق داده و هنوز سپده دمی به صبح نمایان شده است و فردایی خواهد آمد که آمریکا باید خودش را جمع کند و منطقه را ترک چرا که هیچ دستنشاندهای را مردم منطقه نمیپزیرند اگر هم حاکمی تحمیل شود عمر چندسالهای بیش نخواهد داشت و دیگر دیکتاتور مادامالعمر و به ارث دهنده نخواهیم داشت این روند پایان یافته است و برگشت آن ممکن نخواهد بود و این چیزی است که آمریکا تا کنون به دروغ مستمسک قرار داده بود و حالا این دروغ شاخدار بر خودش آوار شده از ایران تا شاخ آفریقا و از آنجا تا ریاض و عدن و صنعا و عمان و...
نالههای آمریکا که سراسر عالم را از کاخ سیاه گرفته تا خلیج فارس از رادیو فردا تا بی بی سی و شبکههای ماهوارهای و رادیو فردا و.... همه نشان از سردرگمی آمریکاست و چه بخواهد و چه نخواهد جایی که برایش بهترین سرمایه بود حالا دارد به یک سرمایه سوز تمام عیار میشود.
یک ماه پیش اگر از مرکز استراژی سیا و موساد میپرسیدی که مصر چه اوضاعی دارد اینها آنرا بهترین و مهمترین متحد آمریکا در منطقه توصیف میکردند اگر میگفتی که مصر دارد وارونه میشود هیچکدام باور نمیکردند و بهت میخندیدند و حق هم داشتند و امروز شبانه روز باید بیدار بمانند که شاه بحرین بر سرشان خراب نشود که میشود یک کادر پرستاری یک بیمارستان عکس شاه را روی زمین کوبیده و لگدمال میکند و الموت الخلیفه سر میدهد آیا این حاکم دست نشانده آمریکا میماند باید آمریکا در خواب و خیال چنین تصور کند. هر چند به بحرین عددی نیست ولی 5000 نیروی آمریکایی و ناوگان دریایی آن و نیروی پنجم آمریکا در آن جای خوش کردهاند. اما این اوضاع را مقایسه کنید از حرکن ناوهای نیروی دریایی ایران که از کانال سویز عبور میکند! چیزی که هیچگاه اسرائیل باور نمیکرد ولی شده است، گذرگاه رفح گشوده میشود و اسرائیل و آمریکا هیچ غلطی نمیتوانند بکنند و این چیزی است که مردم منطقه بلکه جهان فهمیدهاند و آمریکا کوشش میکرد که جهان که هیچ بلکه هیج ابوالبشری به این باور نرسد حالا جهان به آن رسیده با این بلا آمریکا چه کند؟!
بعد از فهد، عبداله سوار بر گرده مردم عربستان میشود که حالا اوضاع این کشور متحد آمریکا خود حدیث جداگانه میخواهد ولی بعد از بحرین و یمن بر این آتش زیر خاکستر باید آمریکا نگاه کند و چگونه منافع آمریکا را خاکستر خواهد کرد آنجا گذاشته تا برسد و موقع خوبی نمایان خواهد شد.
پیروزی ایران از این بیشتر میلیونها مصری در یک میدان مرگ بر آمریکا بگویند و شعار سر دهند که مبارک برو! این یعنی دیگر اسرائیل نباید اینجا خیالش راحت باشد. این یعنی یک قدم ایران در اهداف خود پیش رفته، امروز آمریکا و تمام قدرتهای استکباری از انگلیس تا هلند و اسرائیل و... پشت هم شدهاند و یک دو نفر هم در داخل که بجای مغز خاکستر در سر دارند و هوس و هوا و مقام پرستی آنها را کور کرده است جمع میشوند و چندصد نفر اوباش و غارتگر را برای آشوب به خیابان میفرستند و با شعار نه غزه و نه لبنان به خیال خام خود از مردم مظلوم مصر پشتیبانی کنند آخر از نظر منطق اسلام آیا مردم مصر مستحق امداد هستند یا غزه و فلسطین ؟ خب به این اوباش دل خوش کردهاند اما جمعیت میلیونی مصر و تونس و لیبی و بحرین و یمن را نمیبینند، حق دارند که چنین خود را بخواب بزنند
و از ابتدای خلقت چنین بوده که مستکبران ظالم به روش خود رفتهاند و جز مرگ حتمی چیزی بداد آنها نرسیده.
آنها میخواهند حقیقت ایران را از دیگر کشورها پنهان کنند اما ایران یک حقیقت تاریخ است که نور آن در همه جا تلالو دارد و با خاکپاشی نمیشود و نمیتوان نور را خاموش نمود فقط با خاک میتوانند چشمان خود را پر از خاک کرد! همین.
اگر کسی بخواهد واقعیتهای منطقه و تاریخ پیش رو را منکر شود مثل آن دروغ زاده میتواند ،ما کاری با آنها نداریم چنان این شکمهایشان از اموال حرام عبری پرشده است که بدون هیچ حیایی میآید در حالی که مرگ دارد فرعون مصر را فرا میگیرد از آن پشتیبانی میکند یا از عمرسلیمان که من با او دوست هستم خب دوست باش تو خود چه عددی هستی که با یک دست پرورده اسرائیلی افتخار دوستی میکنی !فلاکت و درویزگی تا کجا؟!!!
خب این شاخ آفریقا این هم جای پرسوز آمریکا و اسرائیل و این سوزشی است که برای تاریخ آفریقا و آمریکا ماندنی است و اسرائیل هم که دارد از روی کره خاکی پاک میشود حالا میخواهید باور کنید نمیخواهید قبول نکنید! فرقی در مسئله نمیکند 65 سال قبل هم چنین موجودی پلیدی روی کره جغرافیایی نبود و حالا این اروپا باید یک جایی در درون خود پیدا کند و انسانهای پلیدی که با دسیسه از کنار خود رانده دوباره در کنار خود جای دهد نمیخواهد جای دهد بفرستد آمریکا تا آنجا آرام گیرند اینها از جنس خاورمیانه نبودند پس باید بروند.
به انگلیس هم باید تسلیت عرض نمود چرا که سالها چون روباهی نشسته برای دیگران فریب دیکته کرده حالا میبیند که همهاش غلط نوشته شده!
همهاش! همهاش! غلط است! همهاش اشتباه است!
بنام آزادی دهنده مطلق
عجب کلمهای است این آزادی هر کس در هر جایی با هر ملیت و قومی بخود اجازه میدهد که آنرا تفسیر و بیان کند ، کلمهای که همه آنرا دوست میدارند با این کلمه جملات فراوان ساخته شده و خواهد شد.
ادبیاتیها روی آن مانور دادهاند، سیاسیون جور دیگر به تفسیر نشسته اند، شعرا با آن شعرها سرودهاند و ملاکها بافته و بیان داشتهاند. اقتصادیون بر بازار آزاد فهم کردهاند و بهترین دانستهاند که رقابت کامل میشود و....
بدین جهت است که حقیر هم بخود حق میدهم که جملاتی در حد فهم خود قلم فرسایی کنیم شاید هم وب سایی نماییم. چه بعضی را خوش آید چه بعضی را ناخوش ما هم بشریم و آزاد مثل دیگران که به خود حق دادند چنین کنند، دلیل از این محکمتر هم آفریده نشده است!
بعضی وقتی بگویی آزادی یعنی چه میگویند یعنی تو آزادی که سرنوشت خود را تعیین کنی و تصمیم بگیری برای خودت! اگر چنین بودی یعنی آزادی.
دیگری گوید تو آزادی که هرکار خواستی انجام دهی بشرطی که مانع آزادی دیگران نشوی!
تو حق تصیمیم آزادانه برای اداره کشورت داری!
شما میتوانی حرف دیگران را قبول کنی یا رد کسی شما را مجبور نکرده.
انسان آزاد آفریده شده پس خود برای خود زندان ساختهای آنرا رها کن کسی حق ندارد تو را اجبار به کاری نماید!
.............. هزاران دیگر به معنی آزادی پرداختهاند!
کمی یا فرسخی اینطرفتر یا آنطرفتر.......
.... اما این جملات زیبا هیچ یک قادر نیستند تو را با آزادی آشنا کنند بلکه فقط مفاهیم خود فهمی از آزادی ارائه میدهند.
یا تمام آزادی را بیان دارند ؛هرکدام کمی جلو میروند یا کمی عقب بالاخره هم همانطور سرگردان تورا میگذارند با این همه هیج کس نیست که از آزادی ناراحت باشد یا آنرا نخواسته باشد .
در تمام دنیا هم اگر سیر کنید و آزادی را بخواهی آزادی مطلق به هیچ عنوان وجود ندارد
هر جا و هر کس به مقتضای شرایط قیدی بر آن کوبیده و آنرا بیان کرده. یکی ملاک را انسان قرار داده یکی حکومت دیگر جامعه آن یکی فرد ، یکی بازار و ....
پس بزودی درک میکنیم آزادی بدون قید وجود خارجی ندارد هر آزادی با قیدی محدود و پایبند شده است.
اگر میگوید نه یک نمونه را آشکار کنید تا دیگری بند آنرا نشانتان بدهد.
برای چراغ سبز و قرمز چراغ زرد استثنا کردند دیگر بقیه کارها که جای خود دارد.
پس بلاشک هیچکدام تو را بی قید نمیکند! این یک اصل کلی است آزادی بدون قید و بند و شرط وجود خارجی ندارد.
مثلاً تو آزادی نباید صلب آزادی دیگری کنی
تو آزادی بشرطی که قانون برایت مانع ایجاد نکند،در حریم جامعه باید حقوق دیگران را رعایت کنی در حریم خصوصی آزادی که....
به فراخور فرهنگ،ادب،هنر،هنجار و قانون تو را به بند کرده است.
شما هم که بخواهید آنرا تعریف کنی باید به آن قیدی وارد کنی و گر نه در هرلحظه فردی میتواند عملی انجام دهد که تو را از تعریفات پشیمان کند.
سوال اساسی در همین نقطه نهفته است(یادمان باشد آزادی قید دارد).
اگر چنین است ما حق نداریم که قیدهای ملکوتی را مفلوک کنیم و بندهای مخلوقی را بجای خالقی بنشانیم و از کل به جزء تنزل دهیم، این نوع قید زدن خود نقض غرض است.
آیا صحیح است که بندهای خداوند را برداریم و بندهای بنده خدا را بجای آن قرار دهیم؛ هرگز این کار نمیتواند صحیح باشد.
منشور ملل و قوانین بینالمللی و ملی و کشوری محترم هستند اما زیر قوانین و منشور الهی چون آن کل است این جزء هرجا این دو با هم همخوانی نداشته باشند آنکه باید بر زمین بماند بشری و ملی و منطقهای و ... است نه الهی.
چون عقل عاجز ما توان ندارد که قانونی جامع و مانع بیاورد همه یکی جایی لنگ دارند اگر دیروز خوب بودند امروز خوب نیستند اگر امروز خوب هستند فردا معلوم نیست که چنین باشند.
ما منکر قوانین نیستیم اما احترام قوانین آنها بجای خود احترام به دستورات الهی هم بجای خود.
اگر قوانین و دستورات خالق مانع اجرای قانون خداوند شد آیا ما اجازه داریم که این یکی را فدای آن کنیم یا باید مفلوک را فدا کنیم؟ مسلم است که آنچه خداوند دستور داده است اولویت دارد.
چون قوانین بشری ساخته مخلوق هستند و مخلوق ناقص و جایز الخطاء پس قوانین بشری همه دارای نقص هستند چون عقل انسان کامل نیست(یادمان باشد قانون بشری بدون نقص نداریم)
برعکس قوانین بشری قوانین خداوند کامل هستند چرا که خداوند کامل است و کامل قانون ناقص نمیدهد ولی بنظر ما که ناقص هستیم بخصوص در عقل میتواند ناقص بنظر آید این یک شرط است که بارها و بارها در تاریخ ثابت شده است که هیچ قانونی کامل نوشته نشده مثل قوانین کشوری ،اساسی،جزایی،حقوقی که همیشه در حال تغییر هستند چون نقصها و نقضهای آن به مرور مشخص میشود.
این کشورهای غربی معلوم نیست چرا اینقدر به ناتوانی انسان اقرار دارند و در اجرای قوانین بشری اصرار.(این راز را داشته باشید) و گاهی انتظار دارند که قوانین انسانی را بجای قوانین بشری قرار دهند و هیچ هم ابا ندارند که بارها چنین کردهاند نمونه آن قانون خداوند:وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَرَاً فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ
٨۴-اعراف
و ما بارانى (از سنگ) بر آنان باراندیم. پس بنگر که سرانجام گنهکاران چه شد؟
قوم لوط را بخاطر لواط سنگسار آسمانی میکند و نابود اما کشور انگلیس و ... همجنس بازی و لواطگرایی را قانونی....
خداوند فرعون را بخاطر ظلم و فساد نابود و غرق میکند ولی اینها هر روز بر ظلم خود میافزایند و به ظالمان و غاصبان فلسطین کمک و یاری کرده و برایش اشک میریزند.
خداوند
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُواْ بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍسَخَّرَهَا
عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةِ أَیَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى
الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ
فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِیَةٍ
۸-۹ حاقه
و امّا قوم عاد به وسیله بادى سرد و سوزنده و بنیان کن نابود شدند، که خداوند هفت شب و هشت روز پى در پى، آن را بر آنان مسلط کرد.
پس (اگر آنجا بودى) مىدیدى که در آن ایام، آن قوم از پا افتاده، گویا تنههاى نخل تو خالى هستند.
پس آیا هیچ بازماندهاى براى آنان مىبینى؟
حالا اگر قبول کنیم که این انسان یا یک گروه یا یک کشور یا یک منطقه و غیره یک قانونی نوشتهاند که درست است باز اشتباه است که چنین فکر کنیم جمع ناقصین کمال آفرین نیست هرچند که بهتر از یک فرد یا یک گروه باشد.
استاد بی عقلی که با استناد به قوانین بشری و بینالمللی به همه چیز رخت رسمیت میپوشد و اثبات درستی میکند در درک این نکته عاجز و ناتوان است
چه تصمینی وجود دارد که نویسندگان قوانین بینالمللی به نفع خود قانون ننوشته باشند نمونه آن هم حق وتو سازمان ملل است با کدام عقلی هم خوانی دارد جز اینکه قانون ظالمانهای است
حالا اگر این منور الفکر بگوید چون سازمان ملل این کشور را به رسمیت شناخته پس قانونی است یک جو عقل در جمجمهاش یافت میشود شاید نه کدام کشکی کدام پشمی کدام قانونی یک مشت متجاوز و مستکبر برای پیشبرد اهداف خود جامعه ملل را سازمان ملل کردند بعد اسرائیل برای همان اهداف مسکبرانه بوجود آوردند بعد در این سازمان خود ساخته برسمیت شناختند حالا این کجایش قانونی است و رسمیت دارد، اگر در این سازمان که برای اسرائیل بوجود آمده برسمیت نشناسند پس کجا برسمیت بشناسند؟تا یک کشور صدایش از ظلم آنها بلند میشود با چکش شورای امنیت یا سازمان ملل آنرا خفه و یا سرش را میشکند این شد قانون این شد حقوق بشر اینها که کلاهشان از سرشان تاستر است. جان برادر برو فکری دیگر کن جز استبداد و ظلم و تجاوز و غارتگری از این شورای امنیت و این سازمان ملل چیزی تا کنون بیرون نیامده.
دیدیم که قوانین بشری نه اینکه نقص دارند بلکه بیشتر اوقات منافع نویسندگان قانون مد نظر بوده است نه حقوق دیگران نمونه آن هم قوانین بشری سازمان ملل است که آن پنج کشور زور گو برای خود حق وتو قائل شدند و دیگران را زیر مجموعه خود تعریف کردند یک جو اگر انصاف داشتند برای هر قاره یک حق وتو قایل میشدند نه برای تنها خودشان سه کشور اروپایی یکی آمریکا و دیگری آسیایی آفریقا با این همه کشور اصلاً محاسبه شده؟
حالا که قانون را نوشتید به دیگران حق بدهید که بر آن یک قید لااقل بزنند اینقدر بیحیا و بیمروت تشریف دارند که قانون خود را مطلق و زدن قید برای دیگران ممنون برای خودشان الاماشاءالله هرچه خواستند قید بند میکنند. چرا باید این جزمها انتظار داشته باشند که دیگران پیرو مطلق آنها باشند خدا عالم است و بشر در تحیر.
این منادیان حقوق انسان هم اگر خیر خواه باشند که نشان دادهاند نیستند میتوانند اشتباه کنند پس من و ما مجاز هستیم که از آنها پیروی نکنیم یا اینقدر منصف باشند که به ما اینقدر آزادی بدهند که در دین و پیرو آنها نباشیم!
اگر آنها اینقدر به آزادی اهمیت قائل هستند انسانها را در اطاعت خداوند آزاد بگذارند.
ای کشورهای مدعی آزادی مدعی حقوق بشر مدعی تمدن
یک لحظه ما را رها کنید یک لحظه ما را آزاد بگذارید!
بگذارید ما نمازمان را بخوانیم بگذارید ما مسجد داشته باشیم بگذارید ما پوشش خودمان را داشته باشیم
ای نویسندگان قوانین و ای منورالفکرها ای انسانهای والا! ای بشر دوستان! ای دایههای مهربانتر از مادر! ای بر کرسی قدرت نشستگان! ای بی همه چیزه ای صاحبان زر و زور ای مسکبران بیچشم و رو و .... یک جو انصاف بگذارید ما یک ذره آزاد باشیم٬ جلو اندیشه ما را نگیرید٬جلو حرکت ما مانع نگذارید٬ چرخهای ما را پنچر نکیند.
مگر این دین ما این پوشش ما این مناره مسجد ما این حجاب اسلامی چه ضربهای به شما وارد کرده که یادتان رفته ما انسان هستیم؟!!
چنان ما را محدود میکنید چنان به کوچکترین حقوق انسانی ما اهمیت نمیدهید که همان منشور ملل شما٬ شما را محکوم میکند٬ ببینید کارتان به کجا کشیده است٬ خجالت نکشید قوانین را عوض کنید که همین کار را هم دارید میکنید حق نفس کشیدن ما را هم ندهید چرا که برایتان ضرر دارد چرا که حقوق بشر شما جزء برای شما نیست!
مطمئن باشید با همین ظلمهاست که ریشه غرب خشکیده خواهد شد کشور مهد تمدنی که جلو پوشش مردم را بگیرد چارهای ندارد که فرو بریزد. این صدای شکستن استخوانهای کشورهای مسکبر غرب است که دارد بگوش میرسد البته در تغییر قوانین در قرآن سوزی در خراب کردن مسجد در ممنوعیت ساخت مناره در منع تحصیل دختران دیگر کشورها در منع بدست آوردن تکنولوژی و....
وقتی دارید قانون مینویسید که مسلمانان نباید چنین کنند دارید یک میخ بر تابوت خود میکوبید.
با ویران کردن مسحد کمر غرب را میشکنید با سوزاندن قرآن دارید آتش بر کنده خود میزنید و خود نمیفهمی !
آزادی شعاری است که بر آن سوار شوی و کشور گشایی و غارتگری نمایی
منع پوشش اسلام و منع ساخت مسجد و منع تحصل یعنی منع از حقوق اولیه این حقوق بشر شماست وجدانهای خفته را بیدار کنید منعی ندارد باکی نیست هرچه شما بیشتر مانع شوید ما بیشتر خودمان را باور میکنیم. دنیا امروز در حال بیدار شدن است بر پهلویش لگد بزنید تا زودتر بیدار شود.
کشوری که مانع اجرای قوانین ادیان دیگر شود ظالم است و ظلم دوام ندارد که این سنت الهی است.
جهان با کفر میماند ولی با ظلم هرگز این قانون خلقت است. قوم نوح چنین شدند و قوم ثمود و قوم عاد و .... چرا که فساد و ظلم میکردند و به حرف حق پشت.
امروز در تمام جهان ثابت شده است که حقوق بشر یعنی سلب آزادی دیگران یعنی غارت کشورهای جهان سوم و.....
پایان چیرگی سودمداران غرب بر جهان هر روز نزدیکتر میشود تا وعده حق تحقق یابد.
میخواهید قبول کنید میخواهید نکنید
حقیقت برای زورمداران تلخ است و مستکبران از واقعیت گریزان.